چندی پیش متوجه شدم که بسیاری از کارها را از روی عادت انجام می دهم نه اینکه واقعاً می خواهم.

یکی از بهترین مثال هایی که می توانم بزنم اوایل سال گذشته بود.زمان لازم برای تسلط به یک زبان

در آن زمان، بخش زیادی از روزهای مرخصی ام را صرف بازی های ویدیویی می کردم. کارهای دیگری هم وجود داشت که می توانستم انجام دهم - هم کارهای سازنده و هم سایر فعالیت های اوقات فراغت.

و در واقع، با بررسی دقیق تر، متوجه شدم که اینها کارهایی هستند که ترجیح می دهم انجام دهم.

ببینید، من در این مرحله از بازی‌های ویدیویی حوصله‌ام سر رفته بود و اغلب فقط بازی‌هایی را که قبلاً بازی کرده بودم، تکرار می‌کردم. فکر می‌کنم در دوران نوجوانی آنقدر این کار را انجام می‌دادم که برایم عادی شد. من بازی هایی انجام می دادم که حتی از آنها لذت نمی بردم.

زمانی که خودآگاهی ام افزایش یافت و از شهودم آگاه شدم، شروع به درک این موضوع کردم. شروع کردم به گوش دادن به بدن و درونم و می‌توانستم آنچه را که در یک زمان خاص می‌خواهم یا نیاز دارم، احساس کنم.

بنابراین به جای اینکه به طور معمول در تمام روز بازی های ویدیویی انجام دهم، به پیاده روی رفتم، کمی روی کتابم کار کردم و زمانی را با دوستان گذراندم، همه وقتی که احساس می کردم این کار درست است. سپس، وقتی شهودم به من می‌گفت زمان استراحت فرا رسیده است، نشستم و یک بازی ویدیویی انجام دادم. من از تک تک قسمت های آن روز لذت بردم و به طور یکپارچه در کنار هم جریان داشت.

پیروی از شهود خود در این راه می تواند شما را هر روز شادتر و کارآمدتر کند. زمان مناسبی برای انجام هر کاری وجود دارد و بخشی از شما آن را می داند.

اگر بتوانید این را با نکته شماره 10 (تنظیم یک روال) ادغام کنید، روزهای شما به آرامی می گذرد و بسیار لذت بخش تر می شود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تقویت شهود خود، این توصیه خارق العاده از نویسنده/گورو خودیاری، جک کنفیلد را بررسی کنید.نکات یک رژیم طلایی